آثار دیده شده از زبان شما

فرزند من حسین اواخر سال 89 به دنیا آمد خیلی زیبا و دوست داشتنی بود به حدی که همه ی همکارانم در بیمارستان دور او جمع شده بودند که حسابی از او تعریف و تمجید می‌کردند؛ دقیقاً در بعد از ظهر همان روز (روز اول تولد) با این که تمام علائم سلامتی او نرمال بود ناگهان بدن بچه به هم ریخت. خلاصه کارش به جایی رسید که در روز دوم تولد اولین عمل جراحی بر روی او انجام شد، تا 2 ماهگی 3 عمل جراحی داشت دلم برای بچه کباب شده بود. خیلی ضعیف شده بود بعد از آن هم از هر مهمانی که بیرون می آمدیم صورت این بچه به شدت برافروخته می‌شد و ترشحاتی از صورتش خارج می‌شد. بعد از مدتی حساسیت شدید پوستی گرفت به نحوی که چهره او از حالت طبیعی خارج شد؛ واقعاً شده بود محل اثر چشم زدن دیگران. در همین ایام از طریق همسر برادرم با حرز امام جواد (علیه السلام) آشنا شدم؛ حرز را که همراه فرزندم کردم به صورت کاملاً محسوس و واضح اثرات بیماری او رو به کاهش نهاد تا آنجا که بعد از میهمانی ها فقط صورت فرزندم کمی سرخ می شد و زود به حالت عادی بر می گشت؛ احساس می‌کنم این حرز هدیه حضرت سید الشهداء به فرزندم بود.

روح اله (دانشجو):

مهمترین اثر حرز برای من نجات از غرق شدن در دریا بود.

سال 91 ایام تعطیلی با رفقا رفتیم شمال. تصمیم گرفتیم در یک محل خلوت تنی به آب بزنیم. لباس ها و کفش ها و حتی انگشتر عقیق را در آوردم. من چون قدم بلند  بود به خودم جرات دادم بیشتر از دوستانم جلو بروم تا عمق بیشتری را تجربه بکنم؛ ناگهان زیر پایم خالی شد و شروع کردم به دست و پا زدن؛ نه نجات غریقی بود که نجاتم دهد و نه وسیله ای که کمکم کند. بچه ها هول کرده بودند و رنگ از رخسارشان پریده بود در همین حین به طور کاملاً معجزه آسایی موجی مرا به سمت عقب راند و دستم به یک بلوکه رسید؛ وضعیت من و دوستانم دیدنی بود؛ فقط خدا را شکر کردیم. از آب که بیرون آمدم چون به حرز اعتقاد داشتم با خودم گفتم “تو که حرز همراهت نبود چه چیز باعث این اتفاق شد” ناگهان به بازوی سمت راستم نگاه کردم، دیدم فراموش کرده بودم، حرز را از دستم در بیاورم؛ اینجا بود که حس کردم این حرز چه نعمت و موهبتی است.

خانم خادم عمومی:

همراه کردن حرز باعث شد ترس، نا آرامی و تلاطم

در فرزند 3 ساله ام فروکش کند.

فرزند 3 ساله ام زهرا مدت مدیدی بود که خیلی نا آرام شده بود؛ در خواب میترسید، بسیار بهانه گیری میکرد و به من هم خیلی وابسته شده بود. هرکارمیکردم، نمیتوانستم این حالتش را از بین ببرم. یکی ازدوستانم پیشنهاد داد که برای فرزندم حرز تهیه کنم و موسسه اسم اعظم را به من معرفی کرد. بعد از همراه کردن حرز تغیر روحیات در فرزندم کاملاً مشهود بود. واقعاً حس کردم که ذکر خدا چگونه میتواند آرامش را به کسی هدیه دهد.