موسسه اسم اعظم | بزرگترین و معتبرترین فروشگاه ادعیه مستند حرز امام جواد (علیه السلام)
مرور رده مطالب

چیستی خرافه

برای خرافه معنای لغوی و اصطلاحی در کتب مختلف نقل شده است.

معنای لغوی خرافه
برای خرافه معانی متعددی بیان شده تاجایی که می توان به تشتت آراء در معنی لغوی این این واژه قائل شد لکن در یک جمع بندی، خرافه را بعضی از لغویان به معنای اسطوره و افسانه دانسته¬اند(معین، 1375ش، ج1، ص1405). همچنین بدین معنی آمده که: خرافات (جمع کلمه خرافه) یعنی حکایتهای شب، سخنان بیهوده و پریشان که خوشایند باشد، موهومات، توهمات، حدیث باطل، افسانه و آنچه چیده شود از میوه. در واقع خرافه نام مردی پری زده از قبیله عذره بوده است. او آنچه را از پریان می¬دید، نقل می¬کرد و مردم آن را دروغ می¬پنداشتند و می¬گفتند این حدیث خرافه است. همچنین راجع به او آمده است: او مردی است که در بی¬پایگی احادیث به او مثل زده می¬شود و احادیث بی¬پایه را خرافه گویند یا آمده که خرافه مردی از عذره بود و مدتها در اسارت جنیان بسر برد و از آنها داستانها نقل کرده است. (از اصابة ج 1 قسم 1 ص 107). (دهخدا، 1377ش، ج7، ذیل خرافه).
خرافه در اصطلاح: خرافات عبارت است از هر نوع عقیده یا عمل دینی نامعقول، وحشت غیر منطقی یا ترس از یک چیز ناشناخته، مرموز و خیالی، یک عقیده، تردید، یا عادت و امثال آن که پایه آن ترس یا جهل است (پاکدامن، 1378ش، ص36). همچنین عقاید باطل و بی¬اساس که به کلی خلاف منطق و واقعیات باشد را گویند. (نوری، 1357ش، ص480). علامه طباطبائی درباره خرافه می گوید: اعتقاد به آنچه علم به حقیقت آن نداریم و نمیدانیم خیر است یا شر جزو خرافات است.
خرافات که جمع واژه خرافه است، به معنی اعتقاد غیرمنطقی و ثابت نشده به تأثیر امور ماورای طبیعت در امور طبیعی و به عبارت دیگر، هر نوع پندار عجیب برای مردم عوام است. معمولاً خرافات ریشه در گرایش‌های درونی یا باطنی در زندگی بشر داشته‌اند و به مرور تبدیل به خرافه شده‌اند.
انحراف هم یعنی کج شدن و از مسیر اصلی بیرون رفتن. لذا به کسی که از جاده خارج شده، می‌گویند: او از مسیر منحرف شد. انحراف در ابتدا، کوچک، کم اهمیت و سطحی است، اما اگر اصلاح نشود، به خروج کلی از مسیر و ضلالت یعنی گمراهی می‌انجامد که عاقبت و پایانش، هلاکت و نابودی است.
گذشته از تعاریف لغوی و اصطلاحی، باید بگوییم که ما در متن دین برای هر امر و مشکلی یک راه حل و دستور خاص داریم و دیگر نیازی به خروج از مکتب اهل‌بیت و مراجعه به غیر آنان نداریم. لذا هر کاری که از مصدر اهل‌بیت صادر نشده باشد و یا به تایید آنان نرسیده باشد را صحیح نمی‌دانیم. آیا این انحراف نیست که ما فرمایش اهل‌بیت را زمین بگذاریم و بعد برای حل مشکلات خود به دشمنان آنان مراجعه کنیم؟ وقتی حرز و دعا و اعمال خاصی برای دفع شرور داریم، چرا باید به اصحاب طلسم و جادو مراجعه کنیم؟ این نگاه به‌معنای نفی کلی مسائل علمی نیست، یعنی ما قصد نداریم که با تمام دنیا و همه دستاوردهای بشری مخالفت کنیم، بلکه می‌گوییم: تا وقتی با مراجعه به منابع دست اول اسلامی مانند قرآن و روایات، می‌توانیم عیب‌ها و ریشه‌های گرفتاری‌هایمان را بیابیم و سپس مشکلات خود را نیز حل کنیم، چرا باید به‌سراغ امور دیگری برویم که کاملاً برایمان ناشناخته است و توانایی تشخیص درست و غلطش را نداریم.
ما باید ابتدا با رعایت دستورالعمل‌های دینی و آداب و سننی که از طریق اهل‌بیت به ما رسیده، به مقابله با مشکلات و برطرف کردن موانع خود بپردازیم، آن‌وقت اگر معضلات همچنان پابرجا بود و دستمان از همه‌جا کوتاه شد، با راهنمایی علمای ربانی و خبره دینی، برای حل مشکلاتمان از راه‌های پرخطر دیگر استفاده کنیم. اینکه تا کسی مریض می‌شود، قرض بالا می‌آورد، خواستگار برایش نمی‌آید و… به‌سراغ علوم غریبه و سحر و طلسم می‌رود، یک انحراف از مشی و سیره تربیتی اهل‌بیت است. ابتدا باید از طرق عادی و دعاها و حرزهای موجود، مشکلات را برطرف نمود و سپس اگر دستمان کوتاه بود و به جایی نرسید، به سراغ این امور رفت. البته همه‌اش هم قابل قبول نیست و باید در بخش بعدی انواع آنان را بررسی کرد.

ویژگی‌های خرافات و انحرافات
انحرافات و خرافات، معمولاً چند خصوصیت دارند که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
غیر دینی (مخالف با مبانی و اعتقادات صحیح دینی) بسیاری از این‌ها مورد نهی آیات و روایات است.
غیر مؤثر (وهمی و خیالی) اغلب این کارها، هیچ اثری ندارد و آثار ذکر شده هم، غیرقابل استناد است.
غیر علمی (غیرقابل اثبات) برخی از این‌ها، روش مشخص علمی ندارد و تابع شرایط است.
غیر استدلالی (استقراء ناقص) در اغلب موارد شما از یک‌ حرف درست، باید نتیجه بگیری که تمام حرف‌های آن‌ها درست است.
عموماً همراه با ادعای الهام غیبی و ارتباط با شیاطین است.
خرافه از لحاظ علمی و نظری، با این ویژگی‌ها معرفی می‌شود؛ ولی نکته جالبی که در مشاهدات میدانی محققین تجربه شده، این است که خرافات و یا امور شیطانی و باطل، همیشه موجب کدورت انسان می‌شود و صفای باطنی او را از بین می‌برد. لذا حضور در جمع افراد منحرف و شیطانی، همواره همراه با هول و ترس و اضطراب بوده و تاریکی و سنگینی خاصی به انسان منتقل می‌کند. اما امور حقیقی و الهی، نورانی و آرامش بخش هستند. لذا شما وقتی به یکی از حرم‌های اهل‌بیت مشرف می‌شوید و یا در جلسه قرآن و نماز شرکت می‌کنید، نوعی نورانیت و صفا را تجربه می‌کنید که در جاهای دیگر نیست؛ و با همین تجربه می‌توانید بفهمید که منظور از کدورت و تاریکی و سنگینی چیست.
چند نکته مهم و کاربردی
از همه این‌ها که بگذریم، مراجعه به بیراهه‌ها و راه‌های پرخطر، مثل آن است که کسی عمل جراحی قلب خویش را به شخصی بسپارد که نه مطب دارد و نه مجوز نظام پزشکی؛ فقط دیگران در تایید او می‌گویند که چند مراجعه‌کننده از کارش خیلی راضی بوده‌اند! این کارهای غیر عادی و غیر مشهور، اگر هم درست باشد، باید توسط متخصص و عالم استاد‌دیده انجام شود تا عوارض و آسیب‌های جانبی برای مراجعه‌کننده نداشته باشد. برای همین است که ما اصرار داریم برای امور پیش‌پا افتاده و روزمره، و یا حتی امور مهم و سرنوشت‌ساز، ابتدا به دستورات و سیره اهل‌بیت مراجعه کنیم و اگر پاسخ نگرفتیم و مشکل پابرجا بود، به اصحاب علوم غریبه و عالمان ربانی در این فن مراجعه کنیم.
البته این امور، آن‌قدر سنگینی و عوارض دارد که معمولاً‌ علمای ربانی هم در به‌کار گیری آن‌ها برای عموم مردم، بسیار احتیاط داشتند و به این راحتی برای کسی از علوم خاص، استفاده نمی‌کردند. مثلاً حضرت آیت‌الله العظمی بهجت و بهاءالدینی که از علمای طراز اول این علوم و فنون الهی بودند، در مراجعه رزمندگان در دوران دفاع مقدس برای رفع گرفتاری‌ها و مشکلات رزمندگان جبهه حق علیه باطل، از به‌کار بردن این وسایط و ابزارها استنکاف می‌کردند و می‌فرمودند: ما می‌توانیم کاری کنیم که ریشه صدام و صدامیان نابود شود، ولی نمی‌خواهیم از این چیزها استفاده کنیم؛ باید منتظر بمانیم و ببینیم که خدا چه تقدیر فرموده است. این تعبیر حضرت آقای بهجت به این معنا بود که شما با این دعاها و طلسمات، یک‌جا را درست می‌کنید ولی چند جای دیگر خراب می‌شود! بگذارید تا قضیه از طریق عادی حل شود و با بهره‌گیری از این امور، جریان عادی عالم را برهم نزنید!
نکته دیگر اینکه بهره‌گیری از علوم غریبه و راه‌حل‌های پرخطر، شرایط و لوازمی دارد که شاید هرکسی نتواند به آن‌ها ملتزم شود. مثلاً در نقلی آمده است که یکی از آقایان برای شخصی که گرفتار بود و خیلی التجا و التماس می‌کرد، کاری انجام داد که مشکلش برطرف شود، ولی به او گوشزد کرد که اگر نماز اول وقت را عمداً ترک کنی، مشکل باز خواهد گشت!
لذا بهتر است که انسان از ابتدا به دنبال اصلاح اساسی امور خویش باشد و پس از آنکه عیب‌ها و کاستی‌های خویش را تا حد معقولی مرتفع کرد، به سیره اهل‌بیت و دستورات خاص آنان که برای رهایی از مشکلات و گرفتاری‌های ما مطرح شده، پایبند گردد و اگر بعد از آن، مشکلی باقی ‌ماند به اهلش که علم کافی دارند مراجعه نماید.
 

تعریف خرافه