موسسه اسم اعظم | بزرگترین و معتبرترین فروشگاه ادعیه مستند حرز امام جواد (علیه السلام)
مرور رده مطالب

خرافات معاصر

اگر بخواهیم برای خرافه عمر و یا سن و سالی تعیین کنیم بهتر است بگوییم عمر خرافات، به سان عمر دوری بشر از تفکر و تعقل می باشد. این خرافات گاه بیشتر می شد و گاه کمتر ولی در دوره هایی که بشر از وجود یک هدایتگر آسمانی بی بهره بود بیشتر دچار این معضل می گردید چنانچه در عصر جاهلیت خرافه به اوج خود رسیده بود تا جائییکه در نقلی هست حلیمه دایه پیامبر می گوید:
« روزی که سن محمد(ص)، از چهار سال تجاوز نمی کرد، و در صحرا زیر نظر دایه و مادر رضاعی خود «حلیمه » زندگی می نمود، از مادر خود درخواست کرد که همراه برادران رضاعی خود به صحرا رود. «حلیمه » می گوید: فردای آن روز، محمد را شستشو دادم، و به موهایش روغن زدم، به چشمانش سرمه کشیدم، برای این که دیوهای صحرا به او صدمه نرسانند، یک مهره یمانی که در نخ قرار گرفته بود، برای محافظت به گردن او آویختم. محمد(ص) مهره را از گردن درآورد و به مادر خود چنین گفت: مادر جان آرام، خدای من که پیوسته با من است، نگهدار و حافظ من است.[ مهلا یا اماه، فان معی من یحفظنی»
چنانکه در هر کجا می بینیم بشر تابع خرافات شده از عدم بهره مندی از قوه عاقله خویش بوده است. حضرت علی علیه السلام در جائی فرمود: (الدین لایصلحه الا العقل) و طبعا راه رسیدن به حقیقت را بر خود مسدود نموده است.
به جرئت می توان گفت یکی از انحاء خرافات ترسناک، خرافاتی است که در مکتب تشیع رواج یافته است. این ترسناکی نه از جهت ظاهری بلکه از جهت رسیدن به حقیقت است که باعث میشود شیعیان از راه به در شده و به کُنه معارف اسلامی دست نیابند.
عمده این خرافات به مرور در عقاید شیعه راه یافته است که نوعا به مسائل مربوط به امامت ائمه معصومین علیهم السلام و مخصوصا عاشورا و امام حسین علیه السلام مرتبط میشود. به نحوی که در قضایای کربلا داستان سرایی مداحان و روضه خوانان در ایجاد این معضل از واضحات است.
گاه خرافاتی است اما که باعث میشود عده کثیری از مردم به گمراهی کشیده شوند. مثلا در عصر امام کاظم علیه السلام اصحابی که آن حضرت مامورشان کرده بود در مدت زندانی بودن حضرت، وجوهات را اخذ نموده و با کلام آن بزرگوار به مصرف واقعی و به جای خود برسانند؛ یکباره پس از شهادت حضرت، مردم را به خرافه ای مبنی بر ادامه دار نبودن مسیر امامت سوق دادند و تمامی وجوهات و عقاید خیل زیادی از مردم را به تاراج بردند و فرقه واقفیه را درست کردند.
یا در قضیه زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، ملقب به زید شهید، فرزند امام سجاد (ع) عده ای پس از شهادت او این انحراف را بنا نهادند که وی همان موعود اصلی است و باید منتظر رجعت او شد و بدین ترتیب فرقه زیدیه را بنا نهادند و امام پنجم آنها، پس از امام سجاد علیه السلام عوض آنکه امام محمدباقر علیه السلام باشد زید بن علی شد.
این خرافات در هر وهله ای از سوی دوستان نادان و دشمنان ایجاد گردید تا در زمان غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف که باعث شد خرافات باز هم به اوج خود برسد و مردم را به سوی خرافات بی اساسی که نوعا مربوط به مباحث مهدویت می شود سوق دهند.
از جمله آخرین و مهم ترین خرافه و انحرافی که در شیعه بوجود آمده و متاسفانه حتی در برخی روحانیون هم طرفدار پیدا کرده است، خرافه ایست به نام احمد الحسن که به دروغ می گوید من از طرف امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده ام تا برای حضرت یار جمع کنم، درحالیکه این قضیه طبق روایات ما از اساس کاملا دروغ است؛ چراکه طبق روایات اسلامی پس از غیبت کبری راه ارتباط خاصه با حضرت مسدود است و تنها راه عمومی و آن هم رجوع به علمای شیعه است (وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‌ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ ) و لذا دیگر کسی حق اینکه ادعا کند نائب خاص حضرت است را ندارد.
برخی از خرافه ها بطور طبیعی حالتی نامرسوم حتی برای انجام دهندگان آن دارند که جنبه مزاح آن برای همگان عیان است و خنده دار محسوب می شود. مثلا در یک امامزاده در تهران مردم معتقدند باید برای رسیدن به حاجت خود تا نزدیک امامزاده با حالت خوابیده قِل بخورند که آن امامزاده هُمام را متاسفانه به امامزاده قلقلی می شناسند. یا در سفری در کربلا شخصی از زوار که سن زیادی هم داشت از من می پرسید آن کدام ستون حرم امام حسین علیه السلام است که اگر از پشت بتوانیم دست های خود را به هم برسانیم تمام نماز های قضای ما را خدا می بخشد. یا برخی اعمال مانند آنکه باز نمودن قیچی پشت سرهم را عامل دعوا و اختلاف در حتی نقطه ای نامعلوم می پندارند.
یا در حرم های مختلف معتقدند باید حتما پارچه سبزی به ضریح ببندند یا قفلی به آن بزنند تا حاجت آنها روا شود. همچنین در ابتدای کتب موجود در حرم های بزرگان ایران به کثرت یافت می شود که حاوی دستوراتی است که باید به مقدار مشخصی که نویسنده معین می کند عمل کرد و آن متن را مثلا برای 11 نفر دیگر نوشت تا به حاجت خود برسیم و در عین ناباوری اگر به آن دستور عمل ننمائیم از سوی نویسنده تهدید به بلایی جانسوز می شویم.
یا اینکه نگارنده در سفرهای تبلیغی به کثرت مشاهده نمودم که قدمگاه هایی منتسب به حضرت ابوالفضل یا حضرات ائمه علیهم السلام درست شده بود که در هیچیک از منابع تاریخی حتی اشاره ای به سفرآن بزرگواران به آن مناطق وجود ندارد. یا اگر قرآن از دست انسان بیفتد باید به میزان آن خرما نذر بدهیم.
در کشور ایران خرفه های فراوان و متنوعی وجود دارد که البته این خرافه گرایی به نسبت هر منطقه جغرافیایی متفاوت است ولی خرافه گرایی مخصوصا در جامعه زنان بسیار مشهود و ملموستر از مردان است. برخی از مناطق جنوبی و جنوب شرق ایران را می توان گفت بیش از دیگر مناطق خرافه گرا هستند وبرخی دیگر از مناطق مانند مناطق مرکزی از این مشکل بیشتر در امان بوده اند.
در ایران بیشتر خرافات مربوط به امور ماروائی مانند چشم زخم، سحر و طلسم و مسائلی از این قبیل است. علت آن هم در روحیات لطیف اما در عین حال زودباورمردمان ایران است. در بسیاری از مناطق افرادی که در جامعه ایران به آنها دعانویس یا رمال گفته میشود وجود دارند که با استفاده از کتبی که ادعا می کنند حاوی ادعیه ای مجرب است امور مردم را رتق و فتق می کنند. لازم به ذکر است گاها برخی این افراد مقیدتر بوده و از نوشتن دعاهای غیرماثور پرهیز بیشتری دارند با این حال برخی هستند که هیچ پایه و اساسی در کار آنها یافت نمی شود. یکی دیگر از کارهای خرافی در ایران سرکتاب باز کردن است که توسط همین افراد انجام می شود و برخی خرافه های دیگر معطوف به امور رفتاری است نه اعتقادی و فکری مانند شوم دانستن برخی اعداد و مکان ها.

برخی از خرافات معاصر چنین اند:
سرکتاب بازکردن و فال‌گیری و طالع بینی…
یکی از اموری که در جامعه بسیار رواج دارد و روز به روز گسترده‌تر می‌شود، سرکتاب باز کردن برای فهمیدن منشأ انواع مشکلات مادی، فرامادی، روحی، فردی، خانوادگی و اجتماعی و درمان آن از طریق امور ماورائی است. دهخدا در فرهنگ لغت، «سر کتاب باز کردن» را این‌گونه تعریف کرده است: [س َ ک ِ ک َ دَ] (مص مرکب) فال دیدن از کتاب، فال گرفتن، فال با کتاب از کتابی مخصوص، گذشته و آیندة کسی را گفتن.
کسانی که سرکتاب باز می‌کنند سرکتاب را با فال‌گیری متفاوت می‌دانند و آن را به «معاینة روحانی» معنا می‌کنند که وسیع‌تر از صرف فال‌گیری است؛ یعنی بررسی مشکل شخص از نظر عوامل و آسیب‌های ماورایی مانند سحر و جادو، طلسم، جن، همزاد، چشم زخم، نحسی، بستگی، نیروهای منفی، ارواح مزاحم و نیز بررسی عوامل بیماری، شکست، اختلافات، بررسی احتمال جدایی، احتمال موفقیت، مشخص کردن ماه یا روز نحس یا شانس و دعاهای مورد نیاز شخص.
توصیه به سر کتاب باز کردن در جامعه بسیار رواج دارد. هر کسی در زندگی به مشکلی برمی‌خورد، وضع مادی‌اش رونق نمی‌گیرد، خواستگاری برای ازدواج پیدا نمی‌کند و … و گاهی هم برای کنجکاوی و سرگرمی دعوت به سر کتاب می‌شوند.
نحوه سر کتاب باز کردن
در توضیح طریقة سرکتاب باز کردن گفته‌اند: طالع شخص با استفاده از رمل، علم اعداد، جفر، تاس، کتاب و… معلوم می‌شود. سپس مطابق آن طالع، برای او دعا یا طلسم می‌نویسند ـ و گاهی همراه با مکمل‌های اختصاصی ـ تا مشکلات و گره‌هایی که دارد باز شود. مثبت اندیشی هم اثر زیادی در حل مشکلات دارد همانطور که منفی گرایی می‌تواند اثر دعاها را کم کند یا از بین ببرد. اگر کسی بخواهد سرکتاب با موکل انجام شود باید بخورات روز سوزانده و تحصین انجام شود تا نیروهای ماورایی تأثیر منفی در سرکتاب نداشته باشند.
بعد از مشخص شدن منشأ مشکلات، اگر منشأ طبیعی داشته باشد، باید این شخص عیب و ایراد خودش را برطرف کند و در کنارش از دعا هم کمک بگیرد. ولی اگه منشأ ماورایی داشته باشد، باید ابتدا پاکسازی شود و سپس دعای رزق و روزی یا گشایش و غیره برای او انجام شود تا به مرور اموراتش اصلاح شود.
این‌ها معمولا نام فرد و مادرش را با ابجد کبیر یا ابجد صغیر جمع کرده (نام هرکدام را جدا به ابجد کبیر حساب کرده و دو عدد را باهم جمع می‌کنند) و سپس تقسیم بر دوازده می‌کنند، باقی‌مانده یکی از اعداد ۱ تا ۱۲ خواهد بود که هرکدام طالع شخص بوده و نشانه یک برج است. ۱: حمل، ۲: ثور، ۳: جوزا، ۴: سرطان، ۵: اسد، ۶: سنبله، ۷: میزان، ۸: عقرب، ۹: قوس، ۱۰: جدی، ۱۱: دلو، ۱۲: حوت، ۰: حوت.
به عنوان مثال اگر طالع کسی عدد هفت یعنی برج میزان باشد، این توضیحات برای او گفته می‌شود:
طالع میزان برای مردان
هر مردی که به طالع میزان باشد مثل ترازو است (منظم و متعادل و منصف و با عدالت، مگر اینکه عوامل دیگر مانع بروز این صفات در او شود). هم ستاره حضرت آدم علیه السلام است و او مردی کوتاه اندام، چهار شانه، ابرو کشیده، بسیار عاقل، زیرک، کاردان، با استعداد و سخن گوی (یعنی خوب حرف می‌زند) است.
دروغگو را دشمن دارد (از دروغ متنفر است). از سخن خوش جان را فدا کند (برای پیشبرد حرفتان، با او با زبان خوش حرف بزنید). در کار خود عاقل و زیرک و دانا باشد. شرکت و حرام او را نسازد و با هر کس شرکت کند از عهده برنیاید و حرام هم او را سازگار نباشد اگر یک ریال حرام به دست آورد صد برابر از دستش برود.
هرگز خواب خود را برای کسی نقل نکند چرا که شاید انبیاء و ائمه علیهم السلام را در خواب ببیند. زندگانی بر او خوش گذرد باید که حمد و ثنای خدا را به جای آورد و در نماز کاهلی نکند. دشمنان بسیار و بدگو دارد از آنها باید حذر کند. دل خود را با حق تعالی صاف دارد و پدر و مادر پیش از او بمیرند و از آنها نفع نبیند از برادر و خواهر کمتر وفا بیند و با او موافق نباشند.
صاحب این طالع را بسازد از ماه ها، ماه رمضان (یعنی این ماه برایش مبارک است و کاری و معامله بزرگی را در این ماه شروع کند) و انگشتر یاقوت و فیروزه برایش خوش یُمن است و روز پنجشنبه و لباس سبز برایش شانس می‌آورد. ماه نو را بر روی سوره مبارکه یاسین نگاه کند (اول ماه بعد از دیدن هلال ماه، بر روی سوره یاسین نگاه کند).
در سن هشت سالگی خطر مرگ تهدیدش میکند، چون از آن بگذرد به هشتاد سالگی میرسد دعای جوشن کبیر با خود دارد تا از نظر مردم در امان خدا باشد.
طالع میزان برای زنان
گفته‌اند هر زنی که به طالع میزان باشد زنی است راستگو و راست گفتار و راست کردار و دروغگو را دشمن دارد چرا که میزان به معنی ترازو و عدل است.
در نماز کاهلی نکند و از ناپاک و نجس و حرام پرهیز کند و از غیبت و تهمت باید حذر کند تا در بلا نیفتد. هر چه بزرگتر شود و سنش بالا رود کارش بالا گیرد و نیکوتر شود.
زندگانی را به شادکامی و راحتی گذراند و در امورات زندگانی خود بسیار عاقل و زیرک باشد و شوهر بر وی بسیار مشفق و مهربان است و از پدر و مادر نفع یابد و از برادر و خواهر بهره مند گردد و چون در اول عمر و زندگانی بسیار رنج کشیده ، در وسط و آخر عمر به شادکامی بگذراند و در میان مردم همیشه سرفراز باشد.
آتش مزاج است گاه گاه خشم گیرد ولی زود فرو نشیند. وی را نسازد مال حرام، چون یک ریال حرام به دست آورد، صد دینار حلال از دست او برود. بیماری او بیشتر از صفرا و بلغم باشد چون که هر وقت اوقاتش تلخ شود طپش قلب بر او عارض شود، مداوا نماید تا رفع شود.
مدتی است که بیماری عارض او شده است دعای رفع بیماری و همزاد بگیرد تا رفع شود. صاحب این طالع دو سه تا نذر کرده است و فراموش کرده، که باید ادا کند تا آنکه مطلبی را که به دل دارد، روا شود.
در سن سه سالگی خطر مرگ او را تهدید می کند چون از این گذشت به نود سالگی برسد اگر از نامحرمان خود را حفظ کند. صاحب این طالع را بسازد از ماه‌ها، ماه ذیقعده (همان ماهی که تولد امام رضا علیه السلام در آن واقع شده است) و از روزهای هفته، دوشنبه‌ها برایش می‌سازد (شانس می‌آورد) که در این ماه و این روز، لباس نو خود را بپوشد و ابتدای کاری را گذاشتن و از جایی به جایی رفتن داشته باشد. حرز ائمه معصومین ع را با خود دارد تا در میان خلائق عزیز و محترم باشد و از تمام بلیات محفوظ باشد.
برخی خرافات دیگر عبارتند از: همزاد و جن عاشق، طلسم شدن در هر کاری که جلو نمی رود یا موفقیت در آن ظاهر نمی شود، خرافات در حوزه مباحث روح و ارتباط با عالم ارواح و موضوعات دیگری که در هر جامعه مواردی بسیار یافت می شود.
 
اعمال و رفتارهای عاری از حقیقت امروزی
برخی خرافات
خرافات بخش بزرگی از فرهنگ جوامع انسانی را تشکیل می‌دهد. رفتارهایی که هیچ دلیلی برای انجام آن در دست نداریم و غالباً در فرهنگ‌های مختلف به عنوان آداب و رسوم اجتماعی بدیهی و بدون نیاز به دلیل در نظر گرفته می‌شوند؛ مثلاً زدن به تخته برای رد بلا یا بدیمنی گربه سیاه. اینکه در تولد شمع‌های روی کیک را فوت می‌کنیم و باور می‌کنیم که در زمان فوت کردن شمع باید چشمهایمان را ببندیم و آرزویی کنیم. اینکه دیدن تفاله چایی در استکان نشانه قریب‌الوقوع بودن یک مهمان ناخوانده است؛ اینکه آیینه شکسته ۷ سال پیاپی بدبختی در پی دارد برای از بین بردن این نحوست باید تکه‌هایش شکسته آینه را جمع‌آوری و زیر نور ماه در خاک دفن کرد؛ از جمله این خرافه‌های بی پشتوانه است.

زنبور: اگر زنبور در خانه‌ای وارد شد، به این معنی است که به زودی برای آن خانه مهمان می‌آید.
پرنده: وارد شدن پرنده در خانه‌ای، نشانهٔ مرگ است.
عدد سیزده: در بیشتر هتل‌ها اتاقی به شماره ۱۳ وجود ندارد یا در آسمان خراش‌ها آسانسور از طبقه دوازده به چهارده می‌رود.
نمک: در برخی جوامع غربی، برای در امان ماندن از خطر شیاطین مردم بر روی شانهٔ چپ خود مقداری نمک می‌پاشند، در جوامع اسلامی نیز برخی بر این باورند پاشیدن مقداری نمک در اطراف خانه اجنّه را دور می‌کند.
شکستن آینه: بنا بر برخی باورهای سنتی اگر کسی شیئی را که تصویرش در آن است مخدوش کند، هفت سال بدبیاری می‌آورد.
خالکوبی دریانوردان: بعضی از دریانوردان اعتقاد دارند که خال‌کوبی کردن بدن، آن‌ها را در برابر خطرهای دریا حفظ می‌کند
وزغهای دزدان انگلیسی: در گذشته، دزدهای انگلیس گمان می‌کردند که اگر هنگام دزدی قلب وزغ را در جیب خود بگذارند هیچ‌گاه دستگیر نمی‌شوند.
سوت زدن در روسیه: روس‌ها معتقدند که اگر کسی در یک محیط سر بسته سوت بزند، همه پولش را از دست می‌دهد.
خوش شانسی با نعل اسب: اکثر جوامع غربی و برخی جوامع شرقی بر این باورند که نعل اسب باعث خوش شانسی می‌شود، برخی مغازه داران (حتی در ایران) درِ ورودی مغازه خود نعل اسب می‌زنند تا موجب افزایش مشتری شود.
رد شدن از زیر نردبان: یکی از رایج‌ترین خرافات جهانی، این است که اگر از زیر نردبان رد شوید بدشانسی خواهد آورید.
زدن به تخته: فرد پس از آنکه یک موضوع مورد علاقه‌اش به وقوع پیوست یا سخن مثبتی در رابطه به خود بر زبان آورد یا در رابطه با مرگ شخص دیگری چیزی گفت، برای دوری از بدیمنی قضا و قدر، با دست به یک تکه چوب می‌زند یا آن را لمس می‌کند.