انسان به اقتضای فطرش که اجازه نمی دهد از چیزی بدون دلیل و بدون علم پیروی کند، حاضر نیست خود را تسلیم آراء خرافی کند. اما عواطف درونی را احساسات باطنی او که بیشتر و عمده اش خوف و رجاء است همواره خیال او را تحریک به اینکه تاثیر بعضی از خرافات را بپذیرد
مثلا شخصی در یک بیایانی تاریک بدون نور باشد قوه واهمه او اشکال و حرکات و رفتو آمد هایی را تصویر می کند. و ذهن او آن منقشی در ذهن می کند به حدی که حتی برای دیگران هم بیان می کند و آن حالت و ؟؟؟؟؟؟؟ را به دیگران منتقل میکند و این امر منتشر می شود و تبدیل می شود > یک خرافه