خلاصه حدیث حرز امام جواد (عليه السلام)
حکیمه خاتون عمه امام حسن عسگری ازام فضل همسر امام جواد (ع) نقل می کند:«روزی نشسته بودم که زن جوانی وارد شدو گفت :من زن همسرت هستم. غیرت زنانه غیر قابل تحملی مرا فراگرفت .وقتی آن زن رفت نزد پدرم(مأمون)رفتم و داستان را در حالی که مست لایعقل بود بدو گفتم شمشیری برداشت و راهی خانه حضرت شد و گفت به خدا او را می کشم. از کار خود پشیمان شدم و به دنبال او رفتم تا این که پدرم بر ایشان وارد شد و چنان با شمشیر بر او زد که بدنش پاره پاره شد صبح نزد پدرم رفتم و به او گفتم:می دانی دیشب ابن الرضا را کشتی پدرم از روی ناباوری غلام خود را صدا زد و بعد از آنکه او هم حرف مرا تأیید کردوی را به خانه امام فرستاد تااز حضرت خبر بگیرد.غلام برگشت و مژده سلامتی امام را به پدرم داد ؛سپس مأمون به دیدار امام رفت وپس از صحبت فراوان حضرت بهپدرم فرمودند :نزد من دعایی است که با آن خودت را از بدی ها وبلایا حفظ کن همچنان که دیشب مرا از شر تو نگاه داشت و اگر لشکرهای روم وترک را ملاقات کنی و همگی به همراه جمیع اهل زمین علیه تو جمع شوند به تو بدی نرسدو از همه آنها ایمن باشی.
سیدبن طاووس در ادامه می گوید:روایت است که مأمون به برکت این حرز با روم جنگید و در همه جنگها پیروز شد و .هیچگاه این حرز را از خود دور نمی خواست.